سوزاننده
معنی کلمه سوزاننده در فرهنگ عمید
۲. آنچه چیزی را بسوزاند.
معنی کلمه سوزاننده در فرهنگ فارسی
محرق و ماده نزله بعضی گرم و رقیق باشد و بعضی سرد و غلیظ اما رقیق بعضی تیز و سوزاننده و تلخ باشد
جملاتی از کاربرد کلمه سوزاننده
هشام مى گويد: عرض كردم : بيش از اين بفرمائيد، فرمود: براى خداى تبارك و تعالى نود و نه اسم است ، پس اگر بنا باشد كه اسم همان مسمى باشد بايد هر اسمى براى خود، الهى باشد، و ليكن چنين نيست ، بلكه خداى تعالى معنا و مسماى واحدى است كه اين اسامى بر آن دلالت مى كنند، و همه اين اسامى باز غير اويند، اى هشام اسم نان غير از ناناست ، و آدمى را سير نمى كند ولى به آن دلالت مى كند، و همچنين آب كه اسم نوشيدنى است ، و لباس كه اسم پوشيدنى است و آتش كه اسم سوزاننده است .
در همين حال كه شيطان با آن حالت ترسناك مشغول اذيّت و آزار بود، ناگهان تيرى سوزاننده از سمت آسمان آمد و به آن ملعون اصابت كرد.
محققا اين ستمگران و همه ستمگران روزگار كه مؤ منين و مومنات را گرفتار مى كنند و بعدا از كرده خود پشيمان هم نمى شوند عذاب جهنم در پيش دارند و عذابى سوزاننده (10).
و در الدر المنثور است كه احمد و عبد بن حميد و ترمذى و ابى يعلى و ابن جرير و ابنابى حاتم و ابن حيان و حاكم (وى سند حديث را صحيح دانسته ) و ابن مردويه و بيهقى -در كتاب شعب - از ابى سعيد خدرى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند كه در ذيل جمله (بماء كالمهل ) فرمود: مانند درد زيت آنقدر سوزاننده است كه وقتى نزديكش مى شود كه بخورد پوست صورتش مى افتد.
و به هر حال مفهوم جمله سرابيلهم من قطران اين است كه به جاى لباس ، بدن هاى آنها را از نوعى ماده سياهرنگ بد بوى قابل اشتعال مى پوشانند، لباسى كه هم زشت و بدم نظر است و هم بد بو، و هم خود قابل سوختن و شعله ور شدن و با داشتن اين عيوبچهارگانه بدترين لباس محسوب مى شود چرا كه لباس را براى آن مى پوشند كه زينت باشد و هم انسان را از گرما و سرما حفظ كند، اين لباس به عكس همه لباس ها همزشت است و هم سوزاننده و آتش زننده است !
روزى كـه مـردم مـانـنـد مـلخ هاى پراكنده از قبور خود خارج و متفرق مى گردند و كوه ها مانند پشم زده شده متلاشى شوند پس آن كس كه اعمال او سنگين و با قيمت باشد (وقتى كه بااعمال پيغمبر و امامان موازنه و سنجيده شود) او (در بهشت ) و در عـيـش مـورد رضـايـت خـود مـى بـاشـد و آن كـس كه پس ازمـوازنـه اعمال او بى ارزش و خفيف باشد پس هاويه جايگاه اوسـت و چه چيز تو را دانا كرده كه هاويه چيست آن آتش پرحرارت و بسيار گرم و سوزاننده است