سهم امام
معنی کلمه سهم امام در دانشنامه اسلامی
فقهای شیعه سه مورد(خدا، پیامبر و ذوی القربی) از مصارف شش گانه خمس را که در آیه خمس آمده، متعلق به امام دانسته و از آن به سهم امام یاد می کنند. از سهم امام، به سهم خدا، سهم پیامبر و سهم ذوی القربی نیز یاد می شود.
در زمان غیبت امام، مراجع تقلید شیعه، سهم امام را دریافت می کنند و برای ترویج و تقویت اسلام خرج می کنند. برخی از فقیهان شیعه معتقدند که سهم امام در زمان غیبت، باید در مواردی مصرف شود که مرجع تقلید گمان می کند یا می داند که اگر امام معصوم ظاهر بود، آن را در همان موارد مصرف می کرد؛ مانند حوزه های علمیه، بنای مساجد، امور کتابخانه ها و مدارس و رسیدگی به نیازمندان. البته اقوال دیگری نیز درباره سهم امام در زمان غیبت مطرح بوده، مانند ساقط شدن وجوب آن، مباح بودن آن برای شیعیان، پرداخت آن به سادات نیازمند، صدقه دادن آن، دفن، کنار گذاشتن و نگهداری آن تا زمان ظهور. آیت الله مکارم پس از نقل این اقوال، گفته است که قول مشهور نزد متأخرین و معاصرین این است که مرجع تقلید آن را در اموری که گمان می کند رضایت امام غایب در آن است، خرج کند.
جملاتی از کاربرد کلمه سهم امام
راز پذيرفته نشدن سهم امام (ع ) عصر غيبت صغرى بود، مردى از اهالى عراق ، سهم امام خود را به ناحيه مقدسه امام زمان(عج ) فرستاد، سهم امام او قبول نشد و رد گرديد، به او گفته شد كه چون حق پسرعموهايت كه 400 درهم است ، در ميان اين اموال است بايد حق آنها داده شود.
مساءله 9- اگر مجتهد جامع الشرايط در شهرى ديگر غير از شهر مكلف قرار داردبر مكلف متعين است كه سهم امام عليه السلام را به آن شهرنقل دهد ويا از او اجازه بگيرد و در شهر خودش مصرف كند، بلكه اقوى اين است كهنقل جائز است هرچند كه در شهر خودش نيز مجتهدى باشد، چيزيكه هست دراين صورتضامن است مگر آنكه نقل به شهر مجتهد جامع الشرايط بر او متعين شده باشد، بلكهبهتر و به احتياط نزديكتر آنست كه اگر مجتهد موجود در شهر ديگرى برترى دارد نسبتبه مجتهد شهر خودش خمس را نقل بدهد، و همچنين اگر در آن شهر مرجع ديگرى باشد واگر مجتهد شهر ديگر مرجع تقليد وى باشد متعين آن است كه خمس را نزد او ببرد ونقل دهد، مگر آنكه آن مجتهد اجازه داده باشد كه وى آنرا در شهر خودش مصرف كند و يامصرف كردن به نظر مجتهد شهر خودش مطابق باشد با مصرف در نظر مجتهد مرجعتقليدش و يا او، طبق دستور اين مصرف مى كند كه در اين چند صورت مى تواند در شهرخودش مصرف نمايد.
مساءله 7 - اقوى اين است كه نيمى از خمس كه مصرفش اصناف سه گانه بود(فقراء - ايتام - راه ماندگان )بايد در اختيار حاكم قرار گيرد، لذا بايد آنرا بحاكمرساند و يا اجازه و امر او مصرف كرد، همچنانكه اختيار نصف ديگر كه سهم امام (ع ) استنيز با حاكم است پس بايد آنرا نيز بدست خود حاكم رساند تا در هر مصرفى كه برحسب نظريه و فتوايش مصرف خمس است برساند و يا به ادن او در مصارفى كه خود اومعين مى كند خرج شود، و منظور از حاكم شرعى همان كسى است كه مكلف از او تقليد مى كندچون دادنش بحاكم همان مواردى باشد كه بفتواى مرجع تقليد وى مصرف است ، و يا آنكهحاكم ديگر مطابق نظر مرجع تقليد او عمل كند.
مرحوم آقا سيد ابوالحسن بعد از اعتراض ، به شخص معترض ورقه ى سبزى را نشان دادهبود كه بنابر نقل به خط و امضاى حضرت غايب -عجل الله تعالى فرجه الشريف - بود وايشان هم يقين كرده بودند كه ورقه از جانب آنحضرت است كه به مرحوم سيد اصفهانى اجازه فرموده اند كه سهم امام عليه السلام -را در آن چه موجب اعتلاى مذهب حق است ، مصرف نمايند.
راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين ) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون ندادهام ، لكن به اين موسسه كه شما ذكر مى كنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهنداز بابت سهم امام به اين موسسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند.
629-يعنى چرا سهم امام - عليه السلام - را به ى ك شخص سنى مى دهى ؟
جستجو براى يافتن جانشين امام حسن (ع ) مردى از اهالى مصر كه شيعه بود اموالى به عنوان سهم امام (ع ) به مكه آورد امام حسنعسكرى (ع ) از دنيا رفته بود، در مورد اينكه ايناموال بايد به چه كسى داده شود، اختلاف شد، بعضى گفتند: امام حسن عسكرى از دنيارفته و براى خود جانشينى نگذاشته ، و بعضى گفتند: جانشين او برادرش جعفر (كذاب )است ، سرانجام مردى را كه بنام ابوطالب خوانده مى شد به سامره براى تحقيقفرستادند، و همراه او نامه اى بود، ابو طالب به سامره رفت نخست نزد جعفر كذاب رفت، برهان امامت را از او خواست ، او در پاسخ گفت : (فعلا براى پاسخ دادن ، آماده نيستم).
454 اجازه تصرف در سهم امام - عليه السلام - با خط و امضاى امام غايب -عجل الله تعالى فرجه الشريف
بالجمله بر متاءمّل در اخبار پوشيده نيست كه امر در خمس و خصوص سهم امام عليه السلامشديد است . بلكه در كيفيّت صرف قسم ثانى به مستحقين ، نهايت احتياط را بايد رعايتنمود. چه آنكه صاحب آن به اذن فقيه ماءمون صرف كند يا به حاكم مطاع در دين ماءمونامين دهد كه به اهلش برساند. زيرا راهى در تصرّف درمال آن جناب عجّل اللّه فرجه نيست مگر به شاهدحال قطعى كه آن جناب را علقه و علاقه نيست به آنمال ، بلكه به تمام دنيا و مافيها تا لازم باشد حفظ آن .مثل حفظ اموال غائبين به دفن كردن و دست به دست وصيّت نمودن به آن تا ظهور موفورالسّرور، چنانچه بعضى از علما فرموده اند، بلكه با وجود ضعفا و عاجزين وارامل و ايتام از سادات و غيرهم و شدّت احتياج اينها و تمام استغناى آن جناب .
پس از چند سال شيخ محمد مزبور به مشهد مقدس مشرف مى شود و در همان اوقات مرحومآيت اللّه حاج آقا حسين بروجردى هم مشرف شده بودند، روزى شيخ محمد، حرم مشرف مىشود سمت بالاى سر مى آيد مى بيند همانجايى كه حضرت حجت عليه السّلام نشستهبودند آقاى بروجردى نشسته است بخاطرش مى گذرد كه از اكثر آقايان مراجع اجازهتصرف در سهم امام گرفته ، خوب است از آقاى بروجردى هم اذن بگيرد، پس خدمت آنمرحوم رسيده و طلب اذن مى كند ايشان هم مى فرمايند ماهى فلان مبلغ (همان مبلغى كهحضرت حجت عليه السّلام در خواب فرموده بودند).