سهاله

معنی کلمه سهاله در لغت نامه دهخدا

( سهالة ) سهالة. [ س َ ل َ ] ( ع مص )نرم گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || آسان شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).
سهاله. [ س ُ ل َ ] ( اِ ) خورده و ریزه و سونش طلا و نقره. ( برهان ) ( آنندراج ).

معنی کلمه سهاله در فرهنگ عمید

ریزه های فلز که هنگام سوهان کردن می ریزد، سونش، براده.

معنی کلمه سهاله در فرهنگ فارسی

خورده و ریزه و سونش طلا و نقره

جملاتی از کاربرد کلمه سهاله

عاطفه رجبی سهاله (۳۰ شهریور ۱۳۶۶ – ۲۵ مرداد ۱۳۸۳) دختر دانش آموز ۱۶ ساله‌ای بود که توسط دادگاه به جرم زنای محصنه و جریحه‌دار کردن عفت عمومی، متهم شده و توسط قاضی حاج رضایی (رئیس دادگستری نکا) به اعدام، محکوم شد. حکم اعدام او توسط دیوان عالی کشور (در دوره ریاست هاشمی شاهرودی) در عرض یک هفته تأیید شد. قاضی حاج رضایی، طناب دار را به گردن عاطفه انداخت و او را در میدان شهر نکا به دار آویخت.