سه ده

معنی کلمه سه ده در لغت نامه دهخدا

سه ده. [ س ِ دِ ] ( اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔگلپایگان عده قرای آن سه و جمعیت آن در حدود 3600 تن است. مرکز آن قودجان. حد شمالی پشت کوه شرقی عربستان ( خوزستان )، جنوبی خوانسار و غربی که فریدن است. مساحت آن ده فرسخ است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ).، سهده.[ س َ دَ ] ( ع ص ، اِ ) قابل اعتماد از سخن و جز آن. یقال : مارایت منه سهدة؛ ای امر اعتمد علیه من کلام او خبر. || ( اِمص ) بیداردلی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه سه ده در فرهنگ فارسی

از بلوکات ناحیه گلپایگان عده قری سه
قابل اعتماد از سخن و جز آن بیدار دلی

جملاتی از کاربرد کلمه سه ده

مر آن سد را سه ده‌ گز هست بالا و درازایش به نسبت کرده از مقدار بالایش سه‌چندانی
ز خسرو گذشته سه ده سال راست که شاهی و ایوان سراسر تو راست
ندیدست چشمم سه ده روز خواب ز هجر پری‌دخت گشته کباب
از نه دهان او، سه دهان در سر، سه دهان در آبگاه، و سه دهان در قسمت داخلی پهلوها قرار دارد. هر دهان او به حجم یک خانهٔ روستایی است و خود این خانه به فراخی کوه الوند است (یازده هزار پا، بالای سطح دریا).
سه ده تن فرستاده بد نابکار نهانی به خونریزی شهریار
سه ده مرد از لشکر دیو زاد بکشت وبیامد به میدان ستاد
سه ده بر به سال هزار و دویست که بر خاکیان آسمان می گریست
وز سه ده ساله عارفان تمام میگریزی چو از عقاب حمام!
عدد دوازده میلیون و چهار هزار و نهصد و پنجاه ممیز سه ده‌هزارم