معنی کلمه سنگور در لغت نامه دهخدا
اگر چون زر نخواهی رای عاشق
منه بر گردنم چون سیم سنگور.سنائی.نارسیده ترنج با رودش
چون فقع کوزه و چوسنگور است.
ابوالفرج رونی ( دیوان چ چابکن مستشرق روسی ص 29 ).
|| بادریسه دوک ، و آن چرم یا چوبی باشد مدور که در گلوی دوک محکم سازند و به عربی فلکه خوانند. || نام مرغی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ).