سنگ شیشه

معنی کلمه سنگ شیشه در لغت نامه دهخدا

سنگ شیشه. [ س َگ ِ شی ش َ / ش ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که بگداز آورده از آن شیشه سازند. ( آنندراج ) :
این سنگ شیشه که دلش نام کرده ای
از آتش فراق بسی خواهد آب شد.سیدحسن خالص ( از آنندراج ).دل شکسته بکوی تو بس که شد پامال
چو سنگ شیشه ز خاکش صفا نمایان است.شفیع اثر ( از آنندراج ).علاج غیر مکافات نیست ظالم را
که سنگ شیشه ما شیشه میشود آخر.محمد اسحاق شوکت ( از آنندراج ).

معنی کلمه سنگ شیشه در فرهنگ فارسی

سنگی که بگداز آورده از آن شیشه سازند .

جملاتی از کاربرد کلمه سنگ شیشه

روزگار از بسکه جنگ انداخت عشرت را بما پنبه سنگ شیشه آمد، باده زهر ساغرست
در این منطقه معادن متعددی از جمله معادن سنگ ساختمانی، لاشه، خاک نسوز، کوارتزیت، دولومیت، آهن، سرب، گچ، آهک سفید، سنگ شیشه، معدن سیلیس و… وجود دارد.
ز آسمان محبت چه وحی نازل شد که یاد لاله و گل سنگ شیشه ی دل شد
افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام می گیرد انتقام خود از سنگ شیشه ام
در فضای لامکان اکنون سراسر می روند بیقرارانی که سنگ شیشه گردون شدند
دل ‌من و دل او عین هم شد ارچه خطاست که سنگ شیشه شود یا که آبگینه رخام
چو سنگ شیشه به دامن شکست دل به‌کمینم نشسته در رهم ازکوچهٔ حلب نگذشتن
وانکه از سنگ شیشه پردازد وانکه در حقّه مُهره می‌بازد
توبه چون شیشه قضا آمد چو سنگ شیشه را با سنگ نبود تاب جنگ