معنی کلمه سنگ سودا در لغت نامه دهخدا
بهر پای خود کسی آخر بدستم میگرفت
گر در این گرمابه من هم سنگ سودا بودمی.حاجی محمدجان قدسی ( از آنندراج ).کوه کن افشرده هرگه سوزن مژگان خویش
بیستون را آب همچون سنگ سودا برگرفت.محمد سلیم ( از آنندراج ).سنگ پا هرچند باشد سخت رو پامال میگردد
قیاس حرف ما شوریدگان از سنگ سودا کن.میرزا رضی دانش ( از آنندراج ).رجوع به حجرالافروج شود.