معنی کلمه سنگ سم در لغت نامه دهخدا سنگ سم. [ س َ س ُ ] ( ص مرکب )که سم او از زفتی و سختی چون سنگ باشد : پس پای او شد که بنددش دُم خروشان شد آن باره سنگ سم.فردوسی.
جملاتی از کاربرد کلمه سنگ سم چنان تاخت تند ارغُن سنگ سم که در گنبد از گرد شد ماه گم که بست ایدر این باره سنگ سم که اکنون بیندازمش گوش و دم