سنگ راه

معنی کلمه سنگ راه در لغت نامه دهخدا

سنگ راه. [ س َ گ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً حائل و مانع از چیزی. ( آنندراج )( از مجموعه مترادفات ص 228 ). مزاحم. مانع. انگل. ( ناظم الاطباء ). || متعرض راه. ( آنندراج ).

جملاتی از کاربرد کلمه سنگ راه

نگردد تیرباران ملامت سنگ راه من نیستان کی برون از عهده این شیر می‌آید
کراست زهره شود سنگ راه من صائب؟ چنین که شوق ز دست من اختیار گرفت
و باز به همين دليل دستور مؤ كد داده شده است كه هزينه هاى ازدواج را اعم از مهر و سايرقـسـمـتها سبك و آسان بگيرند، تا مانعى بر سر راه ازدواج مجردان پيدا نشود، از جمله درمورد مهريه سنگين كه غالبا سنگ راه ازدواج افراد كم در آمد است .
عاشقان را سختی ایام سنگ راه نیست چون شرر از سنگ می آید برون جویای تو
با نور آفتاب چو شبنم سفر کنم از سنگ راه و کشمکش خار فارغم
مى دانيم نيازهاى انسان گاه با تغيير زمان و شرائط محيط دگرگون مى شود و گاهثابت و بر قرار است ، يك روز برنامهاى ضامن سعادت او است ولى روز ديگر ممكن استبر اثر دگرگونى شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد.
اگر چه بی بروپالی است سنگ راه عروج دل شکسته به آن دلستان رساند مرا
نبسته بود کسی در به روی من قدسی حقیقت قفسم سنگ راه گلشن شد
باغ‌های چای ساده و سودمند اند. یک سنگ راه از ورودی تا خانه چای کشیده می‌شود. فانوس‌های سنگی عناصر نور و آذین‌بندی را فراهم می‌کنند، در حالی که لگن شستشو برای آیین تمیزکاری استفاده می‌شود. خیلی از باغ‌های چای می‌تواند در ژاپن مشاهده شود، گرچه بسیاری از آنها با طراحی باغ‌های بزرگتر ادغام شده‌اند.
سنگ راه هیچکس تحصیل جمعیت مباد قطرهٔ بیتاب ما گوهر شد و دلتنگ ماند
خدای تیغ ترا مهربان ما سازد که سخت جانی ما سنگ راه ما شده است
از گرانی سنگ راه مشتری گردیده ای خویش را گر بشکنی بازار پیدا می شود
نگردد سنگ راه فکر رنگین دوری منزل حنا یک شب به هندستان رود با پای خوابیده