سنگ بالش

معنی کلمه سنگ بالش در لغت نامه دهخدا

سنگ بالش. [ س َ گ ِ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که بجای بالین در زیر سر گذاشته بخواب روند. ( آنندراج ) :
بیا تا درین شیوه چالش کنیم
سر خصم را سنگ بالش کنیم.سعدی.

معنی کلمه سنگ بالش در فرهنگ فارسی

سنگی که بجای بالین در زیر سر گذاشته بخواب روند .

جملاتی از کاربرد کلمه سنگ بالش

نه ای عزیزتر از آفتاب عالمتاب ز سنگ بالش و از خاک تیره بستر کن
پس آن حضرت داخل آن رخنه شد ناگاه ديد تختى از آهن گذاشته است و بر روى آن تختكله كهنه شده و استخوانهاى پوسيده ريخته است ، و در آنجا لوحى ديد كه در آن لوحنوشته بود: منم آروى پسر شلم (149) هزارسال پادشاهى كردم و هزار شهر بنا كردم و هزار دختر را بكارت بردم ، آخر كار من اينشد كه خاك فرش من شد و سنگ بالش زير سر من گرديد و مارها و كرمها همسايگان ومصاحبان من شدند! پس هر كه مرا بر اين حال ببيند فريب دنيا نخورد.
در کنجِ خویش ساکن بنشین و همچو مردان از خاک کعبه فرشی وز سنگ بالشی کن