سنوسی

معنی کلمه سنوسی در لغت نامه دهخدا

سنوسی. [ س َ ] ( اِخ ) ( 1202 - 1276 هَ. ق. ). محمدبن علی بن سنوس. مشهور به سنوسی الخطابی الحسنی الادریسی. مؤسس و پیشوای طریقه سنوسیه اول. او راست : الکواکب الدریة فی اوائل الکتب الاثریة. التحفه فی اوائل الکتب الشریفه. ( اعلام زرکلی ج 3 ص 954 ).
سنوسی. [ س َ ] ( اِخ ) ( 832 - 895 هَ. ق. ). محمدبن یوسف بن عمربن شعیب سنوسی حسنی. ملقب به ابوعبداﷲ. او را تصانیف بسیاری است. از جمله : 1 -شرح صحیح بخاری. 2 - شرح مقدمات جبر و مقابله ابن یاسمین. 3 - شرح جمل خونجی در منطق. 4 - تفسیر سوره ص و مابعد آن. 5 - عقیده اهل توحید که عقیدةالکبری نامند. 6- ام البراهین که عقیدة الصغری نامند. 7 - شرح الاَّجرومیه در نحو. 8 - مساله در طب. 9 - شرح لامیه الجزائری در توحید. 10 - الوسطی در توحید. 11 - مقدمات در توحید. 12 - شرح صغری الصغری در توحید. 13 -نصرة الفقیر در وعظ. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1007 ).

معنی کلمه سنوسی در فرهنگ فارسی

محمد بن یوسف بن عمر بن شعیب سنوسی حسنی ملقب به باو عبدالله

جملاتی از کاربرد کلمه سنوسی

معمر محمد ابومنیار القذافی (حدود ۱۹۴۲ – ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱) انقلابی، سیاستمدار و نظریه‌پرداز سیاسی اهل لیبی بود که از سال ۱۹۶۹ تا زمان مرگش در ۲۰۱۱ بر لیبی حکومت کرد. وی در سپتامبر ۱۹۶۹ میلادی با کودتایی آرام حکومت محمّد ادریس سنوسی، پادشاه وقت لیبی را سرنگون ساخت. او پس از کودتا، سیستم حکومتی لیبی را بر اساس ترکیبی از سوسیالیسم و اسلام طراحی کرده و تا سال ۱۹۷۷ رئیس کشور لیبی بود.
در سال ۱۹۴۹، امارت برقه ایجاد شد و تنها طرابلس تحت مدیریت مستقیم ارتش بریتانیا باقی ماند. یک سال بعد، در سال ۱۹۵۰، به جای مدیریت نظامی، به آن اعطا شد. ادریس السنوسی، امیر سیرنائیکا و رهبر فرقه صوفی مسلمان سنوسی، نماینده لیبی در مذاکرات سازمان ملل بود و در ۲۴ دسامبر ۱۹۵۱، لیبی استقلال خود را اعلام کرد.