سناه

معنی کلمه سناه در لغت نامه دهخدا

سناه. [ س ِ ] ( ع مص ) سالاسال دادن کسی را چیزی. || سالانه کردن کسی بر کاری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || یک سال بعد یک سال بار آوردن خرمابن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه سناه

و مجهُکَ کالهلالِ إذا تَبَدَّی یشق سناه اودیةالظلامی
نَعْلَیکَ فَاخْلِعْاِنْتکُ مُسْتَقْبِساً سناه ورنه جمال او نشود بر تو مقتبس
عبس وجها سندی کان سناه مددی کل هوی یهویه ذاک جمیل و کرم