معنی کلمه سمیدع در لغت نامه دهخدا سمیدع. [ س َ م َ دَ ] ( ع ص ) مهتر بزرگ جوانمرد نرم خوی بسیارخیر. || مرد دلاور. || مرد چالاک در حاجات خود. || ( اِ ) گرگ. || شمشیر. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه سمیدع زباء، دختر عمرو بن ظرب بن حسان بن آدینه بن سمیدع بن هوثر است. جد او را هوثر یا هوبر عملیقی یا عملقی و حتی عمیلقی معرفی کردهاند.