سلاری.[ س َل ْ لا ] ( حامص ) سالاری. ( از فرهنگ فارسی معین ). سلاری. [ س َل ْ لا ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه جاویدی ممسنی فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).
معنی کلمه سلاری در فرهنگ فارسی
۱ - فرماندهی سرداری . ۲ - سروری ریاست . ۳ - حکومت . ۴ - پادشاهی . تیره از طایفه جاویدی ممسنی فارس
جملاتی از کاربرد کلمه سلاری
نخستین فرمانروای سلّاری طارم، محمد بن مسافر بودهاست؛ و جانشین او وهسودان بن محمد بود. پس از اینکه سلاریان آذربایجان را از دست دادند، حیات این حکومت در دیلم و طارم و شمیران ادامه یافت.
ولی مرزبان فقط حاکم آذربایجان نبود؛ او حاکم کل سلاریان بود و برادرش وهسودان جانشین و نایب او بود. او در سکههایش نام خلیفةالمطيع را آوردهاست که نشاندهندهٔ اطاعت وی از خلیفه عباسی است. اوج قدرت سلاریان نیز در دورهٔ مرزبان بودهاست. پس از مرگ او حکومت سلاریان بر آذربایجان چندان دوام نیاورد و مجموع مدتی که سلاریان بر آران و آذربایجان حکومت کردند، تنها حدود ۴۰ سال بود.
با وجود عدم قدرت سیاسی سلاریان تا پیش از تصرف قلعهٔ شمیران، نمیتوان حرف ابوعلی را راجعبه کوچک و بیاهمیت بودن سلاریان پذیرفت؛ زیرا اگر بیاهمیت بودند، پادشاه بزرگی همچون جستان با آنها رابطهٔ خویشاوندی برقرار نمیکرد.[ب] این رابطهٔ خانوادگی حتی باعث شده بود تا سلاریان نامهای مشخصی از جستانیان را بر فرزندان خود بگذارند، مانند وهسودان، جستان، مرزبان و غیره.
پس از فتح آذربایجان توسط مرزبان، حکومت سلاریان به دو شاخه تقسیم شد.
بدینترتیب، حکومت سلاریان که در طارم تأسیس شدهبود، ضمن مناطق فتحشده توسط مرزبان، زنجان، ابهر، سهرورد و بیشتر مناطق دیلمستان نیز در تصرف آنها بود.
بلسوار (پیلسوار) فردی از خاندان سلاریان بود. پدر او، «مالک» (مالک بن مسافر) نام داشت. مالک، برادر محمد بن مسافر بود. بدینترتیب، بلسوار برادرزادهٔ محمد بن مسافر محسوب میشد. محمد بن مسافر سه پسر به اسامی صعلوک، وهسودان و مرزبان داشت که طبعاً پسرعموهای بلسوار به حساب میآیند.
مرزبان بن محمد یا سالار مرزبان [یادداشت ۱] (متوفی ۳۴۶ ه.ق) دومین حاکم سلاری بود. وی که از سال ۳۳۰ تا ۳۴۶ حکومت میکرد، از بزرگترین حاکمان زمان خود بود.