سقرلاط

معنی کلمه سقرلاط در لغت نامه دهخدا

سقرلاط. [ س ِ ق ِ ] ( معرب ، اِ ) همان سقرلات است :
بنگر بچکمه های سقرلاط سرخ و زرد
همچون گل دوروی و درون پر ز ژاله ها.نظام قاری.چکمه صوف سقرلاط است شاه ملک تن
ای که میدانی چنین داری برو گویی مزن.نظام قاری.کسی که عجب سقرلاط سبز و سنجابش
بود به آب و علف گشته مفتخر چون خر.نظام قاری.

معنی کلمه سقرلاط در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نوعی پارچه ابریشمی زر دوزی شده که آنرا در بغداد می بافتند و شهرت بسیار داشته . ۲ - پارچه ای نفیس به رنگ سرخ یا کبود .

جملاتی از کاربرد کلمه سقرلاط

پس از سی چله دی این مقرر گشت برقاری که بارانی سقرلاط و سقرلاطست بارانی
تعبیر خواب در تصمیم‌ها‌ی مملکتی تأثیرگذار بود.از نمونه های آن دستوردادن حضرت علی (ع) به شیخ حیدر است که حضرت ضمن بشارت ظهور صفویان، نوع پوشش و کلاه آنان را نیز به فرمان خود تعیین می‌کند و می‌گوید از برای صوفیان و مریدان خود تاجی سازی از سقرلاط سرخ و امام مقراض در دست داشت و برید تاج را و دوازده ترک قرار داد.
جبه از پنبه و صوف و سقرلاط و برک هر که دارد در زمستان جان ز دست برد
قاری چه شد بشال سقرلاط اگر بدید شاهان که التفات بحال گدا کنند
مفرش ازعظم سقرلاط و سمور آمد بتنک بود ملکی مختصر حکم دو سلطان بر نتافت
سقرلاط و سنجاب را خواندند چو تسمه بر ایشان سخن راندند
بغیر صوف و سقرلاط اینهمه هیچست هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
گرچه محرومم درین دار از سقرلاط و سمور دارم امیدی بخضرو سندس خلد نعیم
در مدحت بخیه سقرلاط (لاف از سخنی چو در توان زد
جوهر صوف و سقرلاط همانست که بود ارمک و خاص بدان مهر و نشانست که بود
نوشته دیگری که در سده نهم به سفره هفت‌سین و متعلقات آن اشاره می‌کند، رساله‌ای است که توسط ابراهیم سلطان تیموری (۷۹۶–۸۳۸قمری) نوشته شده‌است. در این رساله حکایتی کوتاه در باب نوروز و سفره هفت سین چنین ذکر شده‌است: «در روز نوروز جماعتی می‌گفتند که به حسب نظر نجومی امسال از جهت میمنه حال اشتغال به چیزهایی می‌باید نمود که سر الفاظ او «سین» باشد، همچنان‌که سر و سبزی و سرکه می‌باید خورد و سقرلاط و سمور و سنجاب می‌باید پوشید. مولانا نور گفت پس صوف نیز می‌باید پوشید.»
در برش برقد همه رختی ببالا میرسد جز سقرلاط بهمت کان بپهنا میرسد