سفیدپوش. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ) کسی که روپوش سفید بر تن کند. ( فرهنگ فارسی معین ). که پارچه سفید پوشیده باشد. که لباس سفید بر تن دارد. سفید. برنگ سفید : گاهی سفیدپوش چو آب است همچو آب شوریده و مسلسل و تازان ز هر عظام.خاقانی.
معنی کلمه سفیدپوش در فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که روپوش سفید بر تن کند .
جملاتی از کاربرد کلمه سفیدپوش
این ساختار، در خدمت مضمونی کاربردی سفر قرار میگیرد و فضایی مطلوب برای انبساط خاطر هر مسافر مضطرب فراهم میکند. توالی و ریتم ستونهای سفیدپوش سنگی نمای اصلی، فرم قطار را تداعی میکند و سایه روشن مطبوعی را زیر منحنی تیره سقف پدیدمیآورد.
رمان زن سفیدپوش را انتشارات وصال در سال ۱۳۸۲ با ترجمه نسرین زارع و نشر قطره با ترجمۀ آذرمیدخت کاوهخوری و پروین قائمی در سال 1376 به فارسی منتشر کردند.
اینسبروک که بهطور معمول در زمستان شاهد بارش برف فراوانی بود در زمان برگزاری بازیها با خطر کاهش بارش برف روبهرو شده بود و به همین دلیل سربازان ارتش اتریش ۲۰۰۰۰ قطعه یخی را از کوهستانهای اطراف به شهر حمل کردند. ارتش اتریش همچنین ۴۰۰۰۰ متر مکعب برف را از کوهستانهای اطراف حمل کردند تا پیستهای اسکی آلپاین آماده شوند. ۲۰۰۰۰ متر مکعب برف نیز به عنوان ذخیره و برای اطمینان به شهر آورده شد. با این وجود تنها چند روز بعد از پایان بازیها برف شدید بارید سراسر شهر را سفیدپوش کرد.
دراکولا پس از انتشار با استقبال خوب نقادان مواجه شد و آنها به استفادهٔ مؤثر از عنصر ترس در این رمان اشاره کردند. در مقابل، برخی از نقادان عقیده داشتند که رمان بیش از حد ترسناک است. برخی از نقادان و دانشوران این اثر را با سایر آثار ادبیات گوتیک مقایسه کردند و به بیان شباهت ساختاری آن با زن سفیدپوش، نوشتهٔ ویلکی کالینز پرداختند. در قرن گذشته، دراکولا بهعنوان یکی از آثار داستانی گوتیک در نظر گرفتهاند. دانشوران امروزی این رمان را از نظر موقعیت تاریخی بررسی و درمورد تلقی آن از نقشهای جنسیتی، جنسیت و نژاد بحث میکنند.
بیبیسی به دلیل پوشش رویدادهای قبل از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ مورد انتقاد قرار گرفت. جنجال بر سر آنچه که به عنوان «جنسیت» پرونده جنگ در عراق توسط دولت توصیف میشود، منجر به انتقاد از بیبیسی توسط تحقیقات هاتون شد، اگرچه این یافته توسط مطبوعات بریتانیا که مارک تجاری با عنوان سفنشان میدادند بسیار مورد مناقشه قرار گرفت. آن را به عنوان سفیدپوش دولتی.
افسانههای بانوی سفیدپوش در بسیاری از کشورهای جهان یافت میشوند اما در بخشهایی از ایالات متحده، ایرلند و بریتانیا برجستهتر هستند. این افسانهها عموماً با موضوعهایی مثل از دست دادن دختر، مادر، همسر یا پدر و پاکی و معصومیت پیش از مرگ گره خوردهاند (بر خلاف بانوی سرخپوش).
بانوی سفیدپوش گونهای از ارواح مؤنث است که سر تا پا سفیدپوش است. معمولاً گزارشهای دیده شدنش مربوط مناطق روستایی هستند و با موضوعهای افسانهای یا رخدادهای غمانگیز در ارتباط است.
تیم حرفهای رئال مادرید یکی از چهار تیم لیگ برتر بود که در ۱۱ آوریل ۱۹۸۲ از حمله دعوت شده حمایت کرد. در آن روز، سفیدپوشان در کاستیون با فوتبالیستهای کاستیا بازی کردند و میزبان را ۱–۲ شکست دادند.
این تحول سرانجام به کودتای سوسیالیستی در پایان ژانویه ۱۹۱۸ منجر شد. یک دولت طبقه کارگر با انقلاب در جنوب فنلاند تأسیس شد، اما مردم عادی در بخش شمالی کشور مقاومت کردند. پس از اینکه نیروهای "سفید" به فرماندهی عالی کارل گوستاو امیل مانرهیم بهتر از "سرخ ها" در آموزش نیروهای خود برای جنگ آماده شدند، در اواسط مارس به حمله پرداختند و پس از نبردهای سنگین، شهر تامپره را تصرف کردند. در تامپره ، نیرو های آلمانی که به کمک سفیدپوشان آمده بودند نیز به سمت جنوب فندلاند پیشروی می کردند. پس از فتح ویبورگ در پایان آوریل، آخرین شورشیان در اوایل ماه مه تسلیم شدند. ثمره این جنگ شامل اعمال خشونت سیاسی از هر دو طرف و در نتیجه تراژدی قحطی و بیماری در میان سرخ ها در اردوگاه های زندان بود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به مردان ایکس: آپوکالیپس ،بوهیمین رپسدی ، زن سفیدپوش و شش زیرزمینی اشاره کرد.
سیاه پوشان از بوستان شوند نفور سفیدپوشان بر بوستان رسند نفر