سعد اصغر

معنی کلمه سعد اصغر در لغت نامه دهخدا

سعد اصغر. [ س َ دِ اَ غ َ ] ( اِخ ) در اصطلاح منجمان ستاره زهره است. ( شرفنامه ) :
مقرب ملک شرق و غرب سعدالدین
که ناظرند به وی سعد اصغر و اکبر
چه سعد اصغر و اکبر که مهر و مه خجلند
از او یکی بحمل دیگری به دوپیکر.سوزنی.بخت پیروز شه روی زمین را بر سپهر
سعد اکبر باد عم و سعد اصغر خال باد.سوزنی ( دیوان ص 149 ).شعر من فالیست نامش سعد اکبر گر از آنک
راوی من در ثبات از سعد اصغر ساختند.خاقانی.جفت خاقان اکبر آنکه سپهر
بر سرش سعد اصغر افشانده ست.خاقانی.

جملاتی از کاربرد کلمه سعد اصغر

چه سعد اصغر و اکبر که مهر و مه خجلند ازو یکی بحمل دیگری بدو پیکر
نظیر سعد اکبر میرگشتاسب که جای سعد اصغر زخمهٔ اوست
بر فلک پیر سعد اصغر و اکبر از تو گشایند بر سعادت تو فال
چنان‌که از نجوم قدما دریافت می‌شود، سیارهٔ زهره که نام دیگرش ناهید گفته شده نقش سعد اصغر (به علت سپیدی رنگش نزد شاعران فارسی به عنوان سعد اصغر شناخته شده است) را داشته است.
شعر من فالی است نامش سعد اکبر گیر از آنک راوی من در ثنات از سعد اصغر ساختند
در خدمت ستارهٔ بخت بلند اوست گر سعد اصغر است و گر سعد اکبر است
جفت خاقان اکبر آنکه سپهر بر سرش سعد اصغر افشانده است
بخت پیروز شه روی زمین را بر سپهر سعد اکبر باد عم و سعد اصغر خال باد
سعد اصغر آن که سعد اکبرش می‌ستود از پرتو انوار علم