معنی کلمه سست مهار در لغت نامه دهخدا
با مرادت سپهر سست مهار
با حسودت زمانه سخت لگام.انوری. || کنایه از مردم بی استعداد و ناقابل. ( برهان ) ( آنندراج ). ناقابل و بی استعداد. || ابله و احمق. ( ناظم الاطباء ). || بیهوده گو. ( غیاث اللغات ). || بیهوده گر.( غیاث اللغات ). || بی قید و بند :
خواجگان بوده اند پیش از ما
در عطا سست مهر و سست مهار.سنایی.