سرنگهدار

معنی کلمه سرنگهدار در لغت نامه دهخدا

سرنگهدار. [ س ِ ن ِ گ َ ] ( نف مرکب ) رازپوش.

معنی کلمه سرنگهدار در فرهنگ عمید

آن که راز کسی را حفظ کند و به دیگری نگوید، رازدار.

معنی کلمه سرنگهدار در فرهنگ فارسی

راز دار

جملاتی از کاربرد کلمه سرنگهدار

2- اينكه پيغمبر از سلمان علت انتخاب يوشع را به عنوان وصى موسى پرسيده ، وسلمان هم پاسخ داده او داناترين ايشان بوده ، با همين پرسش و پاسخ ساده ، رسول خدا(ص ) آشكارا اعلام كرده است كه على بن ابيطالب نه از آن رو كه پسرعموى اوست و يا اينكه با شجاعت بى نظير خود مدافع سرسخت اسلام در جنگ هاى بامشركين بوده است ، بلكه او را چون داناترين مردم است به وصايت خود برگزيده است .يا به عبارت ديگر، او صلاحيت و قابليت على (ع ) را براى وصايت خود و سرپرستى اسلام و مسلمانان اعلام كرده و با اين سخن آن را تاكيد كرده كه : او سرنگهدار من ، و بهترين بازمانده و يادگار من است 

از آن منصور را کردند بر دار که در اعیان نبود او سرنگهدار
شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد سرنگهدار،که آن مونس دلدار آمد