معنی کلمه سرنبشت در لغت نامه دهخدا
از این دو برون نیستش سرنبشت
اگر دوزخ جاودان گر بهشت.اسدی.گزارنده پیر کیانی سرشت
گزارش چنین کرد از آن سرنبشت.نظامی.ربیع از ربیعی نماید سرشت
تموز از تموز آورد سرنبشت.نظامی.مرا زین قصر بیرون گر بهشت است
نباید رفت اگرچه سرنبشت است.نظامی.