سرناباد

معنی کلمه سرناباد در لغت نامه دهخدا

سرناباد. [ س ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شهر نو بالا ولایت باختر از بخش طیبات شهرستان مشهد. دارای 155 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات ، بنشن. شغل اهالی زراعت و مالداری ،قالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه سرناباد

این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۸ نفر (۱۲خانوار) بوده‌است.
دهستان سرناباد نام دهستانی در بخش همایجان شهرستان سپیدان، استان فارس در ایران است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴۰۲ نفر (۸۵۴ خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۰ نفر (۲۰خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴۳ نفر (۷۹خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۵ نفر (۲۳خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395، جمعیت آن 39 نفر (11خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۲ نفر (۱۳خانوار) بوده‌است.
نام سرناباد برگرفته از نام سورنا سردار اشکانی و ایرانی است که بسیاری از مورخان زادگاه او را در این منطقه می دانند و آثار باستانی در این منطقه حاکی از این مورد است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۴۲ نفر (۱۸۱خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سرناباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۲۸ نفر (۱۰۶خانوار) بوده‌است.