سرقل

معنی کلمه سرقل در لغت نامه دهخدا

سرقل. [ س َ ق ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بهمئی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. دارای 150 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ،پشم ، لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

جملاتی از کاربرد کلمه سرقل

تپه سرقلات مربوط به دوره اسلامی قرن ۶ تا ۸ ه.ق است و در شهرستان پیرانشهر، بخش مرکزی، دهستان منگور غربی، روستای گردباساک واقع شده است. این اثر در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۶۸۲۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روستا در دهستان حومه‌غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۲۰ نفر (۱۹۰خانوار) بوده‌است. مردم این روستا بختیاری از طوایف زراسوند (یتیم)_ عالی محمودی_ سرقلی می‌باشند و به زبان بختیاری صحبت می‌کنند.