سرقافله

معنی کلمه سرقافله در لغت نامه دهخدا

سرقافله. [ س َ ف ِ ل َ /ل ِ ] ( اِ مرکب ) مهتر و رئیس قافله. ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرقافله در فرهنگ عمید

رئیس قافله، سرپرست کاروان.

معنی کلمه سرقافله در فرهنگ فارسی

رئیس قافله سر کاروان .
زنبیل

جملاتی از کاربرد کلمه سرقافله

پيامبر صلى الله عليه و آله براى چاره اين كار، دسته هائى از مردان جنگى بر سرقافله هاى تجارتى قريش كه در راه شام به مكه از نزديكى مدينه مى گذشتند مىفرستاد. يك بار آنها بر قافله كوچك تجارتى قريش دست يافتند، و پيامبر صلى اللهعليه و آله آن غنائم را بر تنگدستان تقسيم نمود.