سردری
جملاتی از کاربرد کلمه سردری
بنای حاضر در حدود اوایل قاجاریه ساخته شده و مشتمل بر یک ورودی با سردری بزرگ و زیباست. در دولنگه چوبی بر آن نصب شدهاست که پس از عبور از فضای هشتی بر حیاط خانه وارد میشود. حیاط خانه ازسه جهت با فضاهای معماری و از سمت غرب با دیوار بزرگ و قطور محصور است که با طاقنماهای نیم دایره کوچک و بزرگ و تزیینات زیبای آجر کاری و کاشی معرق نماسازی شدهاست.
دروازه شمالی ارگ سلطنتی که به عنوان مفرّی برای نجات از حملهٔ دشمنان در زمان افغانها ایجاد و در زمان کریمخان مسدود شده بود، با شکلی جدید و به صورت دروازه ای بزرگ، بازگشایی میگردد که بر اساس نقشه الیاس بره زین نام اسدالدوله بر آن نهاده میشود. نام این دروازه در دوره ناصری به دولت تغییر پیدا میکند[بر اساس نقشه کرشیش]. همزمان با ایجاد خیابان الماسیه[باب همایون] در سال ۱۲۸۸ق، دروازه ای بسیار بزرگ با سردری بلند و باشکوه توسط علاءالدوله ساخته شد که با نامِ قدیم خود، دروازه دولت معروف گردید زیرا پس از توسعه شهر تهران در سال ۱۲۸۴ق، دروازه دولت[جدید] به محل تلاقی خیابانهای انقلاب و سعدی منتقل گردید.
سپس گروه به مرز روسیه و مغولستان رسید. همه از مرز رد شدند ولی والکا در روسیه ماند، زیرا علیرغم زندانی بودنش، او روسیه را سرزمین خود و ژوزف استالین را یک قهرمان میدانست. گروه در خاک مغولستان مدتی پیشروی کرد ولی در راه با سردری بلند مواجه شدند که عکس ژوزف استالین، یک ستاره قرمز، خرلوگین چویبالسان و دو دست به هم گره خورده بر آن نقش بسته بود. از این تصاویر میشد حدس زد که مغولستان نیز منطقهای کمونیستی شده و آنها در اینجا نیز در امنیت نیستند. چین کمونیست نیز جای امنی برای ایشان نبود لذا نزدیکترین جای امن برای آنان هندوستان بود. برای همین گروه از میان صحرای برهوت گبی راه جنوب را در پیش گرفت.