سرد و تر

معنی کلمه سرد و تر در لغت نامه دهخدا

سرد و تر. [ س َ دُ ت َ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) ( اصطلاح پزشکی قدیم ) چیزی که در وی مایه آبی باشد گویند سرد و تر است. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

معنی کلمه سرد و تر در فرهنگ فارسی

چیزی که در وی مایه آبی باشد گویند سرد و تر است

جملاتی از کاربرد کلمه سرد و تر

طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است؛ بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.
آب سرد و تر بُود مانند بلغم بی خلاف خاک سرد و خشک و سودا همچو او اینجا بود
گرم و خشک و سرد و تر چون راست شد راستیشان کرد شیر و انگبین
مصرف زیاد آن سست‌کننده معده‌های ضعیف است. برای مزاج‌های سرد و تر مناسب نیست.
ز دی ماه فراق افسرد چندان که گویی طبع آتش سرد و تر بود
طبیعت پرپهن سرد و تر است.[نیازمند منبع] قابض و مدر است، مسکن صفراست و حرارت خون و کبد و معده را تسکین می‌دهد.[نیازمند منبع]
اگر مزاج فرد سرد و تر بود یا به زبانی گویاتر ریه دچار سردی و تری شدید بود چون گرمی و خشکی برایشان مضر نبوده‌است؛ لذا می‌توانستند از چپق دارویی با لولهٔ بلند چوبی استفاده کنند، تا اینکه اوج گرما را در طول مسیر چپق و قلیان متعادل کنند.