سرخواب

معنی کلمه سرخواب در لغت نامه دهخدا

سرخواب. [ س َ خوا / خا ]( اِ مرکب ) نام فنی از کشتی. ( آنندراج ) :
ور مخالف که ترا گفته که سرخواب مزن
گرد موی کمرت پیچ شود تاب مزن.میرنجات ( از آنندراج ).

معنی کلمه سرخواب در فرهنگ فارسی

فنی است از کشتی قدیم .

جملاتی از کاربرد کلمه سرخواب

شب سرخواب و روز عزمِ شراب نکند جز که دین و ملک خراب