معنی کلمه سرخواب در لغت نامه دهخدا سرخواب. [ س َ خوا / خا ]( اِ مرکب ) نام فنی از کشتی. ( آنندراج ) : ور مخالف که ترا گفته که سرخواب مزن گرد موی کمرت پیچ شود تاب مزن.میرنجات ( از آنندراج ).