سر گشتن
معنی کلمه سر گشتن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سر گشتن
در آن گلشن که خواهد نکهت او جلوه گر گشتن حباب آسا هوا را میتوان بر گرد سر گشتن
مرا بگذار چون پروانه تا آتش زنم در خود که بهر گرد سر گشتن پر و بال دگر دارم
چو دل نمیدهد از کوی دوست برگشتن ضرورتست در آن آستان به سر گشتن
ندانمت که چه افیون فگندهای درمی که باز عادت ما حیرتست و سر گشتن
بیقراریهای ما، زینتفزای حسن اوست گرد سر گشتن کتاب حسن او را جدول است
برای گرد سر گشتن از او بهتر نمییابم به گرد عالمم ای بخت اگر صد ره بگردانی
نمیدانم کدامین عیشم امشب زار خواهد کشت گهش در پای افتادن گهی بر گرد سر گشتن
من کجا و طالع برگرد سر گشتن کجا شمع چون گل میکند گل میکند پروانهام