سر کشیده

معنی کلمه سر کشیده در لغت نامه دهخدا

سرکشیده. [ س َک َ / ک ِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) روئیده. بالاآمده : و کشت های سبز سرکشیده را به حصار نرشخ اندر می آوردند و کار بر مسلمانان سخت شد. ( تاریخ بخارا ).

معنی کلمه سر کشیده در فرهنگ فارسی

روئیده بالا آمده

جملاتی از کاربرد کلمه سر کشیده

ز خاکِ کُشتة او سر کشیده شعلة شوق ترا خیال که شمع سر مزار شکفت
تو سر کشیده و من طوقِ وفا به گردن ساکن که اسبِ حسنت ناگه به سر درآید
سر به سر خط تو نهاده عطار وز خط دو کون سر کشیده
تماس نزدیک بدن انسان با گاز خنثی، کشنده است اما اگر گاز خنثی در هوا آزاد شود، به‌سرعت از بین می‌رود و ضرری برای دیگران ندارد. این نوع گاز، نه آتش می‌گیرد و نه منفجر می‌شود. همفری در کتابش توضیح می‌دهد که می‌توان برای این کار از یک کیسهٔ پلاستیکی محکم استفاده کرد و آن را ابتدا بر روی سر کشیده و سپس دهانهٔ آن را با یک طناب می‌بندیم. بعد با رهاسازی گاز خنثی از طریق لولهٔ باریکی که در کیسه تعبیه شده، باعث تماس نزدیک گاز با بدن می‌شویم که نتیجهٔ آن، مرگ فوری است.
مانند بسیاری دیگر از سبک‌های تیراندازی با کمان شرقی، تیراندازی با کمان ترکی با استفاده از نوعی چنگ زدن به نام «ماندال» از «کشش شست» استفاده می‌کند. این چنگ در حالتی که تیرانداز روی اسب باشد یا از زاویه غیرمعمول شلیک کند، مانع از افتادن تیر می‌شود. این کشش نسبتاً کوتاه است، معمولاً زیر چانه یا گونه، در مقایسه با سبک‌های تیراندازی با کمان در چین یا ژاپن که جک از بالای سر کشیده می‌شود. وقتی تیر رها می‌شود، بازوی کشش به جای ثابت نگه داشتن بازو به عقب ثابت نگه داشته می‌شود. کمانداران تُرک چندین تکنیک منحصر به فرد برای کمک به نبردها ایجاد کردند. یکی از این روش‌ها این بود که چندین پیکان را در بین انگشتان دست نگه‌می‌داشتند، و این به کمان‌دار اجازه می‌داد به سرعت و پشت سر هم تیراندازی کند.
الپخان را قلم در سر کشیده به خون خضر خان خنجر کشیده
از تیغ موج حادثه آبگون سپهر بر سر کشیده اند شررها سپر ز سنگ
در صورت نیاز و در دوران بارداری می‌توان زانوها را عمودی کرد. بازوها ممکن است جلوی سر کشیده شوند.
سرایی بدش سر کشیده به ماه درازا و پهنا دو فرسنگ راه
ما را حجاب عصمت گردون دون دریده معجز ز سر کشیده
دلا بپرس که آن روشنی دیده کجاست بهارخرم و آن سرو سر کشیده کجاست؟
چون شعله‌ای که آخر پامال داغ‌ گردد در زیر پا نشستیم از سر کشیده رفتن
نه دست برده به تاراج خانهٔ مسکین نه سر کشیده ز فرمان ایزد داور