سر و وضع
معنی کلمه سر و وضع در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سر و وضع
پرسيدم : فدايت شوم ، رنگ كرده ايد؟! امام پاسخ داد: آرى ، رسيدگى به خود (تغييرشكل و هيئت دادن ) از عوامل افزايش عفت زنان است ، و يكى ازعلل بى عفتى زنان اين است كه همسرانشان اين امر را رها كرده اند، آنگاه امام فرمود: آيادوست دارى همسرت را به گونه اى ببينى كه وضعيتش همانند تو باشد، در حالتى كهبه سر و وضع خود نرسيده اى ؟!
سیمین دانشور نوشت: «ما هر وقت توانستیم این خانهٔ ویران را آباد کنیم، اقتصادش را سر و سامان دهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهرهمند گردیدند، میتوانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم، میتوانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانهای از پای بست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم».
امام باقر عليه السلام مى فرمايد: سزاوار و شايسته نيست كه زن - درباره رسيدگىبه سر و وضع خود و آراستن خويش بى عنايت باشد - و در زمينه آرايش و آراستن خود رابازنشسته كند، اگر چه به اندازه آويختن گردنبندى در گردن باشد و شايسته نيست كهزن دستش را با خضاب - رنگ با حنا - زينت نكند، اگر چه با كشيدن دست روى حنا باشد واگر چه اين زن مسن باشد - سنى از او گذشته باشد (32).
نـاگـفـتـه پـيـداسـت كـه ايـن مـجـلس چـگـونـه مـجـلسـى بـوده واميال نفسانى تاچه حدّ بر آن حكام بود. محفلى كه دعوت كننده اش يكى از بزرگ ترين وزيـبـاترين زنان مصر و ميهمانان نيز هم طراز وى يا از نظر شخصيّت سياسى و اجتماعىقـدرى بـالاتـر وپـايـيـن تر از او هستند و ثروت بى شمارى نيز در اختيار دارند و محورزنـدگـى آنـان را آرايـش بـهـتر و لباس زيباتر و رسيدگى به سر و وضع خود و كامجـويـى بـيـش تـر از وسايل زندگى تشكيل مى دهد، گرسنه نبوده اند كه غم گرسنگانبـخـورنـد و بـرهـنـگـى نـديـده انـد كـه در فـكـر پـوشـش بـرهـنـگـان بـاشـنـد ونقل مجالسشان تعريف از زيبايى و زشتى فلان زن يا فلان جوان و غم اندوهشان در اطلاعاز وضـع مُد روز و طرز دوخت جامه و آرايش سر و وضع خود است ... و صدها چيز ديگر كهحـتـى بـه فـكر ما نيز خطور نمى كند و از آن اطلاعى نداريم ، پايه و اساس چنين محفلىشهوت است و از دروديوارش هواو هوس مى بارد.
آخوند به تميزى سر و وضع و لباس اهميت فراوانى مى داد. همراه سه فرزند كه همگىآنها متاهل بودند، در يك خانه زندگى مى كرد. اين چهار خانواده ، چهار اتاق داشتند. روزىيكى از پسرانش از تنگى جا به پدر شكايت كرد. پدر گفت : اگر قرار باشد كه خانههاى اين شهر را بين نيازمندان بخش كنند، به ما بيش از اين نمى رسد.
به هر صورت يازده يعقوب حركت كردند و بر طبق دستور پدر، هنگام ورود به مصرپراكنده شده و از دروازه هاى مختلف وارد شهر شدند و پس از اين كه بارهاى خود را فروآورده و به مركب ها و سر و وضع خود رسيدگى كردند، مشتاقانه به سمت خانه عزيزمصر به راه افتادند.
زائرى كه از نظر سر و وضع ظاهرى تناسبى با اين سفر نداشت توجه مرا به خودجلب كرد. با خود گفتم چرا به اين سفر آمده است ؟ پس از زيارت حضرت ختمى مرتبت وفاطمه زهرا و ائمه بقيع - صلوات الله عليهم اجمعين - و احرام و رسيدن به مكه معظمه وانجام عمره و تمتع ، ديدم آقا دگرگون شده است ؛ لاجرم انس بيشترى با هم پيدا كرديم .وى كرامتى از حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام برايمنقل كرد كه ذيلا تحرير مى گردد. او گفت :
ناگفته پيداست كه اين مجلس چگونه مجلسى بوده واميال نفسانى تا چه حد بر آن حاكم بود. محفلى كه دعوت كننده اش يكى از بزرگترين وزيباترين زنان مصر و ميهمانان نيز هم طراز از وى يا از نظر شخصيت سياسى و اجتماعىقدرى بالاتر و پايين تر از او هستند و ثروت بى شمارى نيز در اختيار دارند و محورزندگى آنان را آرايش بهتر و لباس زيباتر و رسيدگى و به سر و وضع خود وكامجويى بيشتر از وسائل زندگى تشكيل مى دهد، گرسنه نبوده اند كه غم گرسنگانبخورند و برهنگى نديده اند كه در فكر پوشش برهنگان باشند ونقل مجالسشان تعريف از زيبايى و زشتى فلان زن يا فلان جوان ، و غم و اندوهشان دراطلاع از وضع مد روز و طرز دوخت جامه و آرايش سر و وضع خود است ... و صدها چيزديگر كه حتى به فكر ما نيز خطور نمى كند و از آن اطلاعى نداريم ، پايه و اساس چنينمحفلى شهوت است و از در و ديوارش هوا و هوس مى بارد.
ثعلبه با همان سر و وضع آمد در خانه پيغمبر ايستاد و با صداى بلند گفت : المذنب !المذنب ! گناهكار! گناهكار!
آهنگر نگاهى به سر و وضع پسر بچه انداخت و گفت : ظرفت را بگير تا آتش در آنبريزم .