سخت پیمان. [ س َ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه در پیمان خود وفادار باشد. با وفا. عهد ناشکن : سخت پیمان بود در دین. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310 ). دوستان سخت پیمان را ز دشمن باک نیست شرط یارانست کز پیوند یارش نگسلد.سعدی.
معنی کلمه سخت پیمان در فرهنگ فارسی
آنکه در پیمان خود وفادار باشد
جملاتی از کاربرد کلمه سخت پیمان
با بخت تو تخت سخت پیمان خاتم داری تو را سلیمان
یکی سخت پیمان ستد زو نخست پس آنگه به مردی ره چاره جست
یکی سخت پیمان فگندیم بن بران برنهادیم یکسر سخن
عشق تو حریف سخت پیمان عهد تو بنای سست بنیاد
به داور یکی سخت پیمان ببست کزان پس نیارد به بیداد دست
دوستان سخت پیمان را ز دشمن باک نیست شرط یار آنست کز پیوند یارش نگسلد
چو شد انجمن شاه بر پای خاست یکی سخت پیمان از ایشان بخواست