سبوک

معنی کلمه سبوک در لغت نامه دهخدا

سبوک. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهمره بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 67 هزارگزی جنوب باختر شیراز و 31 هزارگزی راه فرعی شیراز به سیاخ. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل و دارای 275 تن سکنه میباشد. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات و برنج. اهالی آنجا بکشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

جملاتی از کاربرد کلمه سبوک

زیست‌نشانه‌شناسی، یافته‌های زیست‌شناسی و نشانه‌شناسی را ادغام می‌کند و یک جابجایی پارادایم را در دیدگاه علمی به زندگی پیشنهاد می‌کند که در آن نشانه‌وری (فرایند نشانه، شامل معنا و تفسیر) یکی از ویژگی‌های درونی و ذاتی آن است. اصطلاح زیست‌نشانه‌شناسی نخستین بار توسط فردریش اس. روچیلد در سال ۱۹۶۲ استفاده شد، اما توماس سبوک و توره فون اوکسکول این اصطلاح و میدان را به کار بردند. حوزه‌ای که دیدگاه‌های هنجاری زیست‌شناسی را به چالش می‌کشد، به‌طور کلی بین زیست‌نشانه‌شناسی نظری و کاربردی تقسیم می‌شود.
بارزترین اثر تاریخی روستای سبوک، پل سنگی ورودی این روستا هست که به پل ساسانی معروف هست.