سبعه عشر

معنی کلمه سبعه عشر در لغت نامه دهخدا

( سبعةعشر ) سبعةعشر. [ س َ ع َ ت َ ع َ ش َ ] ( ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هفده.

معنی کلمه سبعه عشر در فرهنگ فارسی

هفده

جملاتی از کاربرد کلمه سبعه عشر

قتلوا سبعه عشر انسانا كلهم ارتكضوا فى بطن فاطمه بنت اسد ام على عليهالسلام
ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبيين شهداى بنى هاشم را كه در روز عاشورا بهشهادت رسيده اند با حسين بن على و مسلم بنعقيل كه در كوفه به هشادت رسيد 22 نفر مى داند و در زيارت ناحيه مقدسه كه در جلددهم بحار الانوار از اقبال سيد بن طاووس نقل شده است 17 تن نام برده مى شود. نيز بهروايت ابن عباس ، اميرالمومنين عليه السلام در نينوا آن گاه كه به صفين تشريف مى بردفرمود: و هزه ارض كرب و بلا يدفن فيها الحسين عليه السلام و سبعه عشر رجلامن ولدى و ولد فاطمه