سبز جوی

معنی کلمه سبز جوی در لغت نامه دهخدا

سبز جوی. [ س َ ] ( اِ مرکب ) کنایه از آسمان :
چو قاروره صبح نارنج بوی
ترنجی شد از آب این سبز جوی.نظامی.

جملاتی از کاربرد کلمه سبز جوی

چو قاروره صبح نارنج بوی ترنجی شد از آب این سبز جوی