سباط

معنی کلمه سباط در لغت نامه دهخدا

سباط. [ س ُ ] ( ع اِ ) نام ماهی است که برومی سباط گویند وسباط پیش از آذر است. ( از منتهی الارب ) :
دو کانون و دو تشرین و پس آنگه
سباط و آذر و نیسان ایاراست.( نصاب الصبیان ).فارسی آن شباط است. رجوع به شباط شود.
سباط. [ س َ ] ( ع اِ ) تب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

معنی کلمه سباط در فرهنگ فارسی

دراز طویل

جملاتی از کاربرد کلمه سباط

موی پیشانیم چو حق بگرفت در پی یار می روم به سباط
گواه شيعه بر بيان امامتِ الهىِ اهل بيت توسط پيامبر، حديث ثقلين [كتاب اللّه و عترتى ]و حديث سفينه [مَثَل اهل بيتى كَمَثَل سفينة نوح ...] است .دليل شيعه بر شمار امامان ، حديث اثنى عشر [اثنى عشر نقيبا] است و گواه بر اين كهنخستين امامان الهى ، على سپس ‍ حسن ، بعد حسين اند، حديث غدير [من كنت مولاه فعلىّ مولاه ]وحديث منزلت [اَنْتَ مِنّى بمنزلة هارون مِن موسى ...] و حديث كسا و حديث الحسن و الحسينسِبْطٌ مِن الا سباط است كه همگى در احاديث معتبر سنّى روايت شده اند.