سامانلو

معنی کلمه سامانلو در لغت نامه دهخدا

سامانلو. ( اِخ ) دهی است از دهستان ایروموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل. واقع در 19هزارگزی باختر اردبیل و 12 هزارگزی شوسه اردبیل به تبریز. هوای آن معتدل و دارای 225 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوب. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. تیره ای از ایل شاهسون در این ده سکونت دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
سامانلو. ( اِخ ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل. واقع در 15هزارگزی شمال باختری گرمی و 6 هزارگزی شوسه گرمی به اردبیل. هوای آن گرم ، و دارای 292 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه سامانلو در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل

جملاتی از کاربرد کلمه سامانلو

لشکر ۱۰ سیدالشهدا در خلال جنگ در عملیات‌های بیت‌المقدس، کربلای ۴ و کربلای ۵، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر ۲، والفجر ۴ و والفجر ۸، خیبر و بدر شرکت داشت. ستاد فرماندهی و پادگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا در شهر کرج، استان البرز مستقر می‌باشد. هم‌اکنون سرتیپ‌دوم پاسدار قاسم سامانلو فرماندهی لشکر ۱۰ سیدالشهدا را برعهده دارد.