معنی کلمه سارنج در لغت نامه دهخدا
تو کودک خرد و من چنان سارنجم
جانم ببری همی ندانی رنجم.صفار مرغزی ( از فرهنگ اسدی و رشیدی ).چو عنقا دان ورا، دشمن چو صعوه
چو شهباز است او و خصم سارنج.
_( شمس فخری ( از جهانگیری و شعوری ). رجوع به سار، سارج ، سارچه ، سارک ، سارنگ ، سارو. ساروک ، ساری ، شار، شارک وشارو شود. || نام شعبه ای است از موسیقی. ( جهانگیری ). || سازی است و آواز سارنج که در دستگاههای آواز ایرانی معروف است منسوب بدان می باشد. ( مجله موسیقی دوره سوم شماره 9 ص 30 ). رجوع به سارنگ شود.k05l )_