سارنج

معنی کلمه سارنج در لغت نامه دهخدا

سارنج. [ رَ ] ( اِ ) مرغی باشد کوچک. ( فرهنگ اسدی ). مرغکی است کوچک و ضعیف. ( شرفنامه ٔمنیری ). مرغکی باشد سیاه و کوچک و ضعیف. ( برهان ) ( آنندراج ). مرغی است خرد و سیاه و به آذربایجان سودان گویند. ( رشیدی ) ( جهانگیری ) ( اوبهی ) . اسرنج. ( دزی ج 1 ص 621 ) . سالنج. ( رشیدی ).سارج. ( شعوری ). ساننج. ( برهان ). سارنگ :
تو کودک خرد و من چنان سارنجم
جانم ببری همی ندانی رنجم.صفار مرغزی ( از فرهنگ اسدی و رشیدی ).چو عنقا دان ورا، دشمن چو صعوه
چو شهباز است او و خصم سارنج.
_( شمس فخری ( از جهانگیری و شعوری ). رجوع به سار، سارج ، سارچه ، سارک ، سارنگ ، سارو. ساروک ، ساری ، شار، شارک وشارو شود. || نام شعبه ای است از موسیقی. ( جهانگیری ). || سازی است و آواز سارنج که در دستگاههای آواز ایرانی معروف است منسوب بدان می باشد. ( مجله موسیقی دوره سوم شماره 9 ص 30 ). رجوع به سارنگ شود.k05l )_

جملاتی از کاربرد کلمه سارنج

چنانکه تازی سوی و غا بروز مصاف بروز صید نتازد عقاب زی سارنج
به گوشهٔ ابوعطا و آواز ابوعطا، سارنج و دستانِ عرب نیز گفته می‌شود.
نام گوشهٔ شوشتری به منطقه شوشتر (در استان خوزستان امروزی) اشاره دارد. به‌نظر می‌رسد که گوشهٔ شوشتری ابتدا در مناطق اصفهان و فارس رواج داشته اگر چه بعداً به موسیقی نواحی دیگر از جمله گیلان نیز راه یافته‌است. نام «شوشترک» هم برای این گوشه ذکر شده‌است و در موسیقی آذربایجانی نیز دستگاهی به‌نام شوشتر وجود دارد که دارای شعبه‌هایی با نام شوشترک، امیری، سارنج، ترکیب و مثنوی است. همچنین در بحور الالحان گوشه‌ای به نام «شوشتریْ گردان» آمده که فرصت الدوله آن را یکی از گوشه‌های دستگاه همایون نامیده و آن را مترادف با گوشهٔ «فرنگ» ذکر کرده‌است.
آواز ابوعطا از درجهٔ دوم شور ساخته می‌شود. فرصت‌الدوله شیرازی معتقد است ابوعطا همان سارنج است و این آواز قسمی از فرود شور است. تصنیف بهار دلکش یکی از آثار ساخته‌شده در آواز ابوعطا (گوشهٔ حجاز) است.