سادسه

معنی کلمه سادسه در لغت نامه دهخدا

( سادسة ) سادسة. [ دِ س َ ] ( ع ص ) مؤنث سادس. رجوع به سادس شود. || ( اِ ) نزد منجمان و علماء هیأت عبارت است از شش یک عشر خامسه. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( اقرب الموارد ). یک جزء از شصت جزء خامسه ، و سادسه تقسیم شده است به شصت سابعه. ج ، سوادس.

معنی کلمه سادسه در فرهنگ فارسی

مونث سادس، منجمان، یک جز، ازشصت جزئ خامسه

جملاتی از کاربرد کلمه سادسه

مال حلال بمصرف صحيح ميرسد نقل است كه : شيخ ابوالعباس نهاوندى (از طبقه سادسه عرفاء محسوب است ) مريدى داشت كه او را از دنيا چيزكى بود چنانچه زكات دادن بر وى واجب بود، پيش شيخ آمد و گفت :زكات مال بكه دهم .

نقل است كه : شيخ ابوالعباس نهاوندى (از طبقه سادسه عرفاء محسوب است ) مريدى داشت كه او را از دنيا چيزكى بود چنانچه زكات دادن بر وى واجب بود، پيش شيخ آمد و گفت :زكات مال بكه دهم .