ساختن و پرداختن
معنی کلمه ساختن و پرداختن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ساختن و پرداختن
پيروان مكتب خلفا پس از گذشت اين دوره به ساختن حديث به نقل از پيامبر خدا (ص ) و على بن ابى طالب نيز ادامه دادند كه آنها حج تنها را به جاآورده و به انجام آن هم فرمان داده اند. و بر زبان ابوذر نهادند كه او گفته است : عمره تمتع ويژه ما اصحاب پيامبر خدا (ص ) بوده است . و احاديث ساختگى ديگر كه مهارت واستادى در ساختن و پرداختن آنها به كار رفته است . براى نمونه از ابوذر در ربذه ، واميرالمؤ منين على (ع ) در نصيحت به فرزندش محمد بن حنفيه و ازقول يكى از اصحاب پيامبر خدا (ص ) آورده اند كه او به عمر خبر داده رسول خدا (ص ) در بستر بيمارى اى كه منجر به رحلت آن حضرت گرديد، او را ازانجام عمره با حج نهى كرده است !
شاگرد و دانشجو بايد در تلقى واژه هائى كه استاد به كار مى برد و يا شعرى كه مىخواند و يا خود مى سرايد، و يا تعبيرهاى دلچسبى كه استاد در ساختن و پرداختن آنهااعمال ذوق و سليقه مى كند (و يا كتابى كه تاءليف مى نمايد) حرص و شوق و علاقه شديد خود را به كار گيرد، (و حالت اشتياق و دلبستگى خويش را در تلقى صحيح اين مطالب و دريافت آن در خود بيدار سازد).
اگر به جمله پايانى اين نقل توجه قرار گيرد كه تمام مردم مدينه جز على بن الحسين -عليه السلام - و على بن عبدالله بن عباس ناگزير شدند به بردگى خود اقرار ننگ آور و شرمنده بودند و مورد تحقير و تمسخر امويان و ديگران قرار مى گرفتند،دليل ساختن و پرداختن چنين رواياتى آشكار خواهد شد، (312) زيرا اقرار كنندگان به اين بردگى ، هميشه سعى داشتند از بار ذلت خود بكاهند. از اين رو به امام سجاد - عليهالسلام - اتهام مى زدند كه آن حضرت براى اقرار به بردگى آماده بوده است . پساگر چنين اقرارى از ايشان خواسته نشد، و حضرتش اقرار نكرده است . پس اگر ديگران اقرار به بردگى كرده اند عيبى بر آنان نيست ! اين راز ساختگى بودن نقل يعقوبى است !
اين اشكال نيز مانند اشكال قبلى يك قياس استثنائى است آن هم از زشت ترين انواع مغالطه، زيرا صاحبان اين گفتار در معناى تدوين راه غلط را رفته اند، براى اينكه معناى تدوين كشف تفصيلى از قواعدى است كه به حكم فطرت البته فطرت سر بسته و نشكفته براى انسان معلوم است ، معناى تدوين اين است نه ساختن و پرداختن .
فرمان معاويه را بر سر هر كوى و زبانى براى مردم قرائت كردند و آن را به گوش همگان رسانيدند. به سبب چنين دستورى ، اخبار دروغين بسيار درفضايل و مناقب اصحاب ساخته شد و مردم در ساختن و پرداختن چنان اخبار و احاديثى سخت به تكاپو افتادند و نتيجه اين شد كه همان اخبار و احاديث ساختگى بر سر منابرمسلمانان عنوان گرديد و از آنجا به معلمان و آموزگاران مكاتب رسيد. و آنها هم همان ها رابا كوشش پيگير به فرزندان و دانش آموزان خود آموختند و ايشان هم آنها را، همان گونه كه قرآن را فرا مى گرفتند، به خاطر سپرده ياد گرفتند.
با اين بيان فساد اين گفته ظاهر مى شود كه اعجاز قرآن تنها در بلاغت و فصاحت به نظم و سياق مخصوص به آن است چون اگر جهت اعجاز قرآن غير اين ميبود در مقام معارضه، خداى تعالى در تحدى عرب به صرف ساختن و پرداختن و به خدا افتراء بستن قناعت نميكرد، زيرا اين بلاغت چند مرحله دارد، كه عاليترين آن معجزه است ، ولى مرحله متوسط وپايين آن براى بشر ممكن و عملى است . پس تحدى در آيه ، به مرتبه اعلاى بلاغت مربوط است . و اگر چنين نباشد و صرف بلاغت و فصاحت كلام (بدون توجه به نظم وسياق ) وجه اعجاز شمرده شود آن وقت سخنان ركيك (كه كوتاه و رسا است ) داراى بيشترين حد از بلاغت اعجازآميز بايد باشند!