زیدر

زیدر

معنی کلمه زیدر در لغت نامه دهخدا

زیدر. [ دَ ] ( ق مرکب ) از اینجا. مخفف ازیدر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
چنین گفت کای کردگارا مرا
رهائی نخواهد بدن زیدرا.فردوسی ( یادداشت ایضاً ).بدینجات از بد نگهبان بود
چو زیدر شدی توشه جان بود.اسدی ( یادداشت ایضاً ).ببین و بدان کز کجا آمدی
کجا رفت باید چو زیدر شوی.اسدی.رجوع به ایدر شود.
زیدر. [ زِ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان عربخانه است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 200 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
زیدر. [ زِ دَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قوش خانه است که در بخش باجگیران شهرستان قوچان واقع است و 654 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
زیدر. [ زَ دَ ] ( اِخ ) نام محلی است که نزدیکی سبزوار واقع بوده ، تراکمه خرابی بسیار به آنجا رسانیده اند. نورالدین محمد منشی جلال الدین خوارزمشاه از آنجا برخاسته و رساله نفثةالمصدور از اوست. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به ماده بعد شود.

معنی کلمه زیدر در فرهنگ فارسی

نام محلی است که نزدیکی سبزوار واقع بوده تراکمه خرابی بسیار بانجا رسانیده اند .

معنی کلمه زیدر در دانشنامه عمومی

زیدر (شیروان). زیدر روستایی در دهستان قوشخانه بالا بخش قوشخانه شهرستان شیروان استان خراسان شمالی ایران است. زبان اهالی این روستا ترکی خراسانی است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۵۲۱ نفر ( ۱۶۴خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه زیدر

می‌داشت نهان زیدر تا یک دو سه مه‌شان چندان که برند از یاد آن محنت و تیمار
به من داد این کاسه ی پر طعام بفرمود زیدر به دنیا خرام
حسین‌آباد زیدر یک روستا در ایران است که در دهستان نهارجان شهرستان سربیشه واقع شده‌است. حسین‌آباد زیدر ۵۲ نفر جمعیت دارد.
بنگرکاین ملک باستانی از آغاز جایگه عدل و داد بود و نه زیدر
مرا زیدر بباید رفت ناچار بمانده بی دل و بی صبر و بی یار
زیدر به ملک هند به‌ هنجار زیرکی باید گسیل کرد یکی مرد ترجمان
عنان باز گردان و زیدر شتاب مرا یاب برباد نارفته،آب
ندانیم از کجا بود آمدن‌ْمان ویا زیدر کجا باشد شدْن‌مان
بسی خسروان را بدیدیم نیز که رفتند و زیدر نبردند چیز
بگفتش که برگرد زیدر به راه بگو با سپهدار لشگر پناه