زیبقی

معنی کلمه زیبقی در لغت نامه دهخدا

زیبقی. [ ب َ / زَ / زِ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به زیبق. ( ناظم الاطباء ). این انتساب جیوه فروش را می رساند. ( از الانساب سمعانی ). رجوع به زیبق شود.

معنی کلمه زیبقی در فرهنگ فارسی

منسوب به زیبق این انتساب جیوه فروش را می رساند .

جملاتی از کاربرد کلمه زیبقی

بر روی گل طراوت شبنم نگاه کن همچون به زر سرخ بر اندوده زیبقی
زیبقی را به رنگ باید کشت که به حنا کشند زیبق را
شدش گنج سیم و زر چو خاشاک در نظر بگوشش حدیث بخل همیکرد زیبقی