زور باز

معنی کلمه زور باز در لغت نامه دهخدا

زورباز. ( نف مرکب ) قوی و توانا. ( آنندراج ). تنومند و قوی و قادر و زورآور. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه زور باز در فرهنگ فارسی

قوی و توانا تنومند و قوی و قادر و زور آور .

جملاتی از کاربرد کلمه زور باز

اگر بازیکن پیشگیرانه فایل مونیکا را از دایرکتوری قبل از شروع بازی حذف کند، سایوری رهبر پیشفرض باشگاه شده‌است. با پی بردن به طبیعیت حقیقی بازی و نقش او در آن، سایوری با پانیک و به زور بازی را می‌بندد. بازکردن دوبارهٔ بازی یک تصویر از سایوری را که خودش را دار زده‌است را نشان خواهد داد. اگر این تصویر به مدت ده دقیقه روی صفحه (اسکرین) باقی بماند، یک متن در کنار جنازه سایوری ظاهر می‌شود و اینگونه خوانده می‌شود «حالا همه می‌توانند خوشحال باشند».
نه زر که در قدمت ریزم و نه دست که دل به زور باز ستانم ورای زاری نیست
آن رفت که در دیده همی گشتم اشک کامروز به زور باز مینتوان داشت
نه زر که در قدمت ریزم و نه دست که دل به زور باز توانم گرفت هم ‌زاری