زنوری
معنی کلمه زنوری در لغت نامه دهخدا

زنوری

معنی کلمه زنوری در لغت نامه دهخدا

زنوری. [ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کلاترزان است که در بخش رزاب شهرستان سنندج واقع است و 400 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه زنوری در دانشنامه عمومی

زنوری، روستایی از توابع بخش کلاترزان شهرستان سنندج در استان کردستان است. روستای زنوری به نام فرج الله خان زنوری هم شناخته شده است که در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی، بخشدار و رییس منطقه کوماسی و کلاترزان بوده است. وی در فروردین۱۳۲۷ اولین مکتب منطقه را در در این روستا بنا نهاد که در آمورش و ترغیب به سواد آموزی در دیگر روستاهای منطقه نیز موثر بود. هم اکنون خانه ایشان که بیش از صد سال از دوره ساخت آن میگذرد؛ به عنوان یک مکان گردشگری شناخته شده است.
این روستا در دهستان کلاترزان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶۲ نفر ( ۴۵خانوار ) بوده است.
معنی کلمه زنوری در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه زنوری

آدمی را طبع زاب و باد و خاک و آذرست تو زنوری نه زآب و باد و خاک و آذری
بصورت آدمی لیکن زنوری که این خاصیت اندر ماء و طین نیست