زنهارده

معنی کلمه زنهارده در لغت نامه دهخدا

زنهارده.[ زِ دِه ْ ] ( نف مرکب ) امان دهنده. جار :
چو پیروز گردی ز تن خون مریز
چو شد دشمن بدکنش در گریز
چو خواهد ز دشمن کسی زینهار
تو زنهارده باش و کینه مدار.فردوسی.رجوع به زنهار و زینهار و ترکیبهای این دو کلمه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه زنهارده

زنهارده خلایق آمد برخیز تو زینهار برخیز
چو خواهد ز دشمن کسی زینهار تو زنهارده باش و کینه مدار
اى پيامبر اسلام ما تو را شاهد بر امت ، و نويدبخش و زنهارده آنان قرار داديم (45).