زمین حلم

معنی کلمه زمین حلم در لغت نامه دهخدا

زمین حلم. [ زَ ح ِ ] ( ص مرکب ) در بیت زیر ظاهراً کنایه از کسی که بسیار بردبار باشد :
ردی دانش آرای یزدان پرست
زمین حلم و دریادل و راددست.اسدی.

معنی کلمه زمین حلم در فرهنگ فارسی

کنایه از کسی است که بسیار بردبار است

جملاتی از کاربرد کلمه زمین حلم

غمام طبع و زمین حلم و آسمان شوکت زمانه حکم و فلک قدر و آفتاب شعار
سپهر قدر زمین حلم میرزا نوری که برده مایه دانش به اوج علیین
در مدیح پناه پشت صدور آن زمین حلم آسمان مقدار
با زمین حلم تو همسنگ شده با فلک قدر تو همبر گشته
بر خاک زمین حلم تو را مایه تقدیم بر چرخ برین رای تو را پایه اقدام
قضا نفاذ و قدر قدرت و فلک شوکت زمانه حکم و زمین حلم و آسمان مقدار
آن زمین حلم آسمان رفعت وان ملک قدرت ستاره حشر
زمانه فعل و زمین حلم و آسمان رفعت قضا نفاذ و قدر قدرت و ستاره توان
سپهر قدر تو با چرخ در رأفت زده پهلو زمین حلم تو با کوه دست اندر کمر کرده
آن زمین حلم فلک سرعت که هست از مهر کین در سخا اقلیم بخش و در وغا اقلیم گیر