زرکن
جملاتی از کاربرد کلمه زرکن
چو غنچه کیسه پر از زرکن ای چمن که دگر رساند بر در دروازه کاروان نرگس
وظیفه خوان صفات لبت بود جویا سزد چو غنچه پر از زرکنی اگر دهنش
درودی فرستاد و گفت ای امیر پر از سیم و زرکن مرا بارگیر
ور روی دل زرکن درت سوی غیر کرد بت را سجود کرده اله حرم گرفت