معنی کلمه زره موی در لغت نامه دهخدا
شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب
تیغ جفا برکشید ترک زره موی من.سعدی.آب ازنسیم باد زره پوش گشته ست
مفتون زلف یار زره موی خوشتر است.سعدی.منش با خرقه پشمین کجا اندر کمند آرم
زره موئی که مژگانش ره خنجرگزاران زد.حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 104 ).رجوع به زره شود.