معنی کلمه زره سم در لغت نامه دهخدا زره سم. [ زَ / زِ رِه ْ س ُ ] ( ص مرکب ) هر آنچه سوراخ می کند زره را. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) : سوگند میخورم بسنان زره سمت کز تاب حمله گوئی تنین محور است.اثیر اخسیکتی ( از آنندراج ).- سنان زره سم ؛ سنانی که زره را سوراخ سوراخ کند. ( آنندراج ).
جملاتی از کاربرد کلمه زره سم اگر زشتست تو باشد بزن خدنگ زره سم وگر ز دست تو باشد بیار زهر هلاهل چنان درهم شده رمح زره سم که کرده روشنی ره بر زمین گم ز شمشیر سرافگن برق میجست ز پیکان زره سم راه بربست گروهی با سنانهای زره سم ز سر تا پای در آهن شده گم