زره سان. [ زَ رِ / زِ رِه ْ ] ( ص مرکب ) مانند زره. بهم بافته چون زره. زلف پرحلقه : سلسله ابر گشت زلف زره سان او قرصه خورشید شد گوی گریبان او.خاقانی.رجوع به زره و دیگر ترکیبهای آن شود.
معنی کلمه زره سان در فرهنگ فارسی
مانند زره به هم تافته
جملاتی از کاربرد کلمه زره سان
سلسلهٔ ابر گشت زلف زره سان او قرصهٔ خورشید شد گوی گریبان او
در دل شکست ناوک آهم چه حاجت است خط عذار او که زره سان برآمده ست
دل در آن زلف زره سان جای خود وا می کند شست چون صاف است پیکان جانی خود وا می کند
زره سان پشمشان چون موی زنگی ز ابریشم فزون در تازه رنگی
گه زره پوشی وچون داودد گه سازی زره گاه دیگر پای تا سر خود زره سان می شوی
در بر از زلف زره سان کرده ای جوشن چرا داری ار آهنگ قتل ای دوست با دشمن چرا