[ویکی الکتاب] معنی زَادَتْهُمْ: به آنها اضافه کرد - به آنها افزود(فاعل مؤنث) ریشه کلمه: زید (۶۲ بار)هم (۳۸۹۶ بار) زید و زیادت به معنی نموّ و افزایش و نیز به معنی افزودن است لازم و متعدی هر دو آمده است «زاد الشییء زیداً...و زیادة: نما - زاد اللّه خیراً» (اقرب) راغب آن را افزودن چیزی بر چیز تمام گفته است ، . فعل زاد و امر و مضارع آن همه در قرآن متعدّی آمده مگر آیه که لازم است . ازدیاد مثل زاد لازم و متعدی آمده است (اقرب) ولی در قرآن مجید تمام موارد آن متعدی به کار رفته است مثل ، ، . مزید هم اسم مفعول آمده و هم مصدر میمی (اقرب) . ظاهراً مراد از مزید اسم مفعول باشد یعنی: میگوید آیا بیشتر هست؟ . این آیه نظیر سابق است. * . حضرت صادق علیه السلام آن را «وَ یَزیدُونَ» خوانده (مجمع) این شاید از آنجهت است که پیوسته جمعیّت بیشتر میشدند زیرا جمعیّت یک جامعه در یک حال نیست و اغلب رو به افزایش است. و شاید اگر «او» باشد باز مبیّن این نکته باشد. به عقیده المیزان «او» در مقام ترقّی است و معنی بل میدهد.
جملاتی از کاربرد کلمه زادتهم
نظير اين مطلبى كه در باره سوره ها گفتيم در آيه ها جريان دارد، زيرا در كلام خداىتعالى آيه بطور مكرر بر قطعه اى از كلام الهى اطلاق شده است ، مانند: (و اذا تليتعليهم آياته زادتهم ايمانا) و نيز مانند: (كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا).
ايمان همانند هدايت و تقوا حقيقت تشكيكى است و درجات و مراتبى دارد: (و اذا تليت عليهماياته زادتهم ايمانا)؛ (337) زيرا ايمان گاهى بهاصل چيزى تعلق مى گيرد و گاهى به برخى از لوازم آن و گاهى به همه لوازمش و برهر مرتبه اى از ايمان اثر خاص آن مرتبه مترتب استد هر چه ايمان قويتر باشد، تعلقآن به متعلق راسختر و به لوازم آن عميقتر است .
و وقتى ايمان به حد كاملش در دل مستقر گرديد قهرا انسان به سوى عبوديت معطوفگشته و پروردگار خود را به خلوص و خضوع عبادت مى كند، و اين عبادت همان نماز است، علاوه ، به سوى اجتماع نيز معطوف گشته حوائج اجتماع خود را برآورده مى كند، ونواقص و كمبوديها را جبران مى نمايد، و از آنچه خدا ارزانيش داشته ازمال و علم و غير آن انفاق مى نمايد، و آيه ( الذين يقيمون الصلوه و مما رزقناهم ينفقون) همين معنا را مى رساند. از آنچه گذشت روشن گرديد كه جمله ( زادتهم ايمانا )اشاره است به زيادى از جهت كيفيت ، يعنى ايمانشان رو به شدت وكمال مى گذارد؛ پس اينكه بعضى از مفسرين آن را به معناى زياد شدن كميت وعدد مؤ منينگرفته اشتباه است .
إ نما المؤ منون الذين إ ذا ذكر الله وجلت قلوبهم و إ ذا تليت عليهم ءايته زادتهم إ يمنا وعلى ربهم يتوكلون (2)
1 (انّما المؤ منون الّذين اذا ذُكراللّه وَجِلتْ قلوبهم و اذا تُليت عليهم آياته زادتهم ايمانا و على ربّهم يَتوكّلون )(252) يعنى مؤ منان واقعى تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خداوند برده شود دلهايشان مى لرزد وهمين كه آيات الهى بر آنان تلاوت شود، بر ايمانشان افزوده مى گردد وتنها بر خدا تكيه مى كنند.
انما المومنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمنا و علىربهم يتوكلون (2)
ايـن احـتـمال نيز وجود دارد كه جمله اول اشاره به تحقق تقوا براى ناپرهيزكاران و دومىاشـاره بـه تـذكـر و يـادآورى بـراى پـرهـيـزكـاران اسـت ، چـنـانـكـه در آيـه 2 سـورهانفال مى خوانيم : اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا
تتلو از ماده تلاوت است و تلاوت ، چنان كه راغب گفته ، قراءتى است كه تبعيّت را در پى داشته باشد؛ چه با حرف (على ) متعدى شود، نظير وإ ذا تتلى عليهم آياتنا (1507) و و إ ذا تليت عليهم آياته زادتهم إ يماناً (1508) يا بدون حرف على آمده باشد؛ نظير: واتل ما اءوحى إ ليك من كتاب ربّك (1509) و واءن اءتلوا القرآن فمن اهتدى (1510)
و اين ايمان همچنان رو به انبساط نهاده و شروع به ريشه دواندن دردل مى كند، و در اثر سير در آيات داله بر خداى تعالى و همچنين آياتى كه انسان را بهسوى معارف حقه رهبرى مى كند در دل شاخ و برگ مى زند، بطورى كه هر قدر مؤ منبيشتر در آن آيات سير و تامل كند ايمانش قوى تر و زيادتر مى گردد، تا آنجا كه بهمرحله يقين برسد، و جمله ( و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا ) اشاره به آن است .
سپس دومين صفت آنها را چنين بيان مى كند: آنها همواره در مسيرتكامل پيش مى روند و لحظه اى آرام ندارند، و هنگامى كه آيات خدا بر آنها خوانده شودبر ايمانشان افزوده مى شود (و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا)