روز کوشش

معنی کلمه روز کوشش در لغت نامه دهخدا

روز کوشش. [ زِ ش ِ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز جنگ. ( از برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( شرفنامه منیری ). روز نبرد :
آن جهانداری که از آواز کوسش دمبدم
روز کوشش آید اندر گوشش النصر معک.سلمان ساوجی ( از انجمن آرا ).

معنی کلمه روز کوشش در فرهنگ فارسی

روز جنگ . روز نبرد

جملاتی از کاربرد کلمه روز کوشش

روز کوشش ،چو زیر ران آری آن فضا پیکر قدر پیکار
ابری است گوهرافشان دستش به روز بخشش تیغش به روز کوشش تیری است آتش افشان
دست پیکار روز کوشش و کار در دهان نهنگ باید کرد
روز بخشش نه همانا که چنو بیند صدر روز کوشش نه هماناکه چنوبیند زین
آن جهانداری که از آواز کوشش هر زمان روز کوشش آید اندر گوشش (النصرة معک )
روز کوشش بحر گردون کر و فر وقت بخشش چرخ دریا دستگاه
روز کوشش هست پیل عرصه ی جنگ و جدل گاه بخشش هست شیر بیشه جود و کرم
روز کوشش گاه بخشش وقت کین هنگام بزم حافظ و یار و معین و ناصرت معبود باد
پاسخ سائلش روز بخشش هان است پاسخ دشمنش روز کوشش هین است
نه روز بخشش او دارد ایچ گنج قرار نه روز کوشش او ماند ایچ حصن حصین